به گزارش خبرگزاری «حوزه»، این فیلم با کاهش 5 دقیقهای روی پرده رفت، اما این تغییر جزئی به هیچ وجه تاثیر خاصی در جذابتر شدن کار نداشت.
مردم هنگام بیرون آمدن از سالن، «مختارنامه» را در مقایسه با «رستاخیز» کار بسیار بهتری می دانستند. این قیاس نه تنها در آن شب، بلکه در زمان نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر هم بارها شنیده میشد.
*در مقابل مختارنامه واقعا نچسب است
برخی آثار سینمایی یا تلویزیونی هر اندازه که از زمان پخش آنها میگذرد، باز هم جذابیت بسیاری برای تماشا دارند. برای نمونه سریال «مختارنامه» چند بار از تلویزیون پخش شده؟ اما آیا تا به حال کسی اعتراضی به پخش مجدد آن دارد؟ این مسئله را درباره فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته مصطفی عقاد هم میتوان مشاهده کرد، اما متاسفانه برخی فیلمها تماشاگر را برای همان یک بار هم از دیدن کار پشیمان کند، چون که انتظار او اثر تولید شده وجود ندارد.
خبرنگار حوزه فیلم و سینمای خبرگزاری «حوزه» می گوید: وقتی چند شب پیش این فیلم را برای بار دوم تماشا کردم، امیدوار بودم چون بار اول تحت تاثیر هیجانات خاص جشنواره و فضای حاکم بر سالن، نسبت به فیلم قضاوت عجولانهای کرده ام، این بار نواقص کار برطرف شده باشد، اما متاسفانه این گونه نبود و بار دوم نیز همان اندازه غیر دوست داشتنی بود که بار اول آن را دیدم.
این وضعیت در شرایطی است که قبل از شروع نگارش این یاداشت، صحنه کشته شدن حرمله در سریال «مختارنامه» را برای بار بیستم می دیدیم، اما باز هم تمام وجودم میلرزید. این امر نشان میدهد یک فیلم یا سریال تا چه اندازه میتواند قلبی را بلرزاند یا آنکه مخاطب را آزرده کند.
*ساختار فنی استاندارد لازم را دارد
فیلم «رستاخیز» در بحث فرم و ساختار، کاری است که از استانداردهای لازم بهره برده، هرچند در همین حوزه هم میتوان نقدهایی به آن وارد کرد که موسیقی و صحنههای نبرد بخشی از آن را تشکیل میدهد، اما بحث اصلی درباره این فیلم، محتواست که بسیاری را آزرده خاطر کرده، چون این کار به هیچ وجه آن گونه که باید دل عاشقان امام حسین (ع) را نمی لرزاند.
در این زمینه یاد نقل قولی از داوود میرباقری در پشت صحنه «مختارنامه» افتادم. وی در آن زمان درباره این سریال گفت؛ نمیشود درباره عاشورا حرف زد، اما روضه نخواند. این جمله بسیار مهم است، چون نشان میدهد تا چه حد بحث احساس و محتوای کار، دارای اهمیت است.
*انتخاب بازیگران در حد انتظار نبود
در این اثر سینمایی انتخاب بازیگران به هیچ در حد انتظار نبود، تنها کارکتر «بکیر بن حر» و حضرت ابوالفضل (ع) انتخابهای خوبی بودند، اما دیگر نقشها جذابیت لازم را نداشتند. برای مثال، آنچه ما از عمر سعد یا شمر در «مختارنامه» می دیدیم، در این فیلم سینمایی مشاهده نمیشود. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم تک سکانسهاس هایی است که در هر فیلم سینمایی وجود دارد و از آن میتوان به عنوان نقطه اوج کار نام برد، اما در «رستاخیز» کارگردان این فرصت را به هدر داده است.
سکانس شهادت حضرت علی اصغر (ع) گواه بارز ادعای فوق است که میتوانست اثری به یاد ماندنی باشد، اما در این فیلم چنین اتفاقی روی نداد. این نقصان در شرایطی است که «مختارنامه» با آن موسیقی و بازی به یاد ماندنی، یکی از شاهکارهای تلویزیونی در این صحنه را رقم زده بود، اما در این فیلم، چنین چیزی نمیدیدیم، حتی نوزادی که برای نقش حضرت علی اصغر (ع) انتخاب شده بود آن زیبایی چهره لازم را نداشت و نحوه شهادت وی نیز آن چیزی نبود که در روایات متعدد نقل شده، البته درباره وقایع کربلا نقل قولیهای فراوانی وجود دارد، اما کارگردان باید روایتی را انتخاب کند که مقبولیت لازم را دارد.
*تصویر سازی چهره قمر بنیهاشم(ع) به هیچ وجه شایسته نیست
مهمترین بخش این یاداشت مربوط به چهره نگاری حضرت ابوالفضل (ع) میشود. در زمانی که این فیلم در جشنواره فجر پخش شد، بسیاری انتظار داشتند پس از اعتراضات فراوان، درویش چهره حضرت ابوالفضل(ع) را نورانی نشان دهد، اما بار دیگر در این فیلم دیدیم که سیمای حضرت ابوالفضل(ع) ترسیم شده. در این میان برخیها ممکن است، دلایلی برای این تصویرسازی داشته باشند، اما همان گونه که مراجع بزرگی همچون آیت الله وحید خراسانی فرمودهاند، چهره سازی از حضرت ابوالفضل (ع) به هیچ وجه شایسته نیست.
درباره اکران این فیلم سینمایی، هم اظهار نظرهای متفاوتی از سوی مسئولان سینمایی انجام میشود. از این جهت که فیلم مذکور مشکلی برای نمایش عمومی نداشته و قرار است در آینده روی پرده رود، اما اینها تنها ادعاهایی هستند که کمتر نشانی از حقیقت میتوان در آن مشاهده کرد، چون با این شیوه و ساختار فیلم، بعید میدانم فیلم رستاخیز در زمان حاضر بتواند روی پرده رود.
*یک آرزو
در انتها آرزو دارم مسئولان سینما و تلویزیون به این درک برسند که برای ساخت یک کار مذهبی، تنها بحث تکنیک لازم نیست، بلکه باید آن حوزه را به خوبی شناخت. خصیصهای که در داوود میر باقری وجود دارد و امید دارم وی در ادامه راهشان باز هم کارهای متعددی چون «مختارنامه» را جلوی دوربین ببرد.